کد مطلب:35488
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:30
از ديدگاه قرآن و احاديث محور «حُبّ» خداوند چست؟
در قرآن مجيد پيروي از پيامبر اسلام(ص) محور حبِّ خداست. انسان در صورتي خدا دوست است و به او عشق مي ورزد كه از دستورهاي پيامبر اسلام(ص) اطاعت كند: «قُل إِن كُنتم تُحِبّون الله فَاتّبعوني يُحبِبكم الله و يَغفرلكم ذُنوبكم والله غَفورٌ رَحيمٌ» آل عمران/31
علاّمه طباطبايي (قده) مي فرمايد:
آيه بدين معناست كه اگر مي خواهيد در بندگي خداوند، بر اساس حبّ واقعي، خالص باشيد از شريعت اسلام كه بر اساس حبّ پايه گذاري شده پيروي كنيد؛ حبّ و عشقي كه نماد آن اخلاص و اسلام، يعني همان صراط مستقيم خداست؛ صراطي كه پويندة آن را به خداوند متعال مي رساند. پس اگر از راه من [پيامبر] با اين ويژگي (ياد شده) پيروي داشته باشيد، حق تعالي شما را دوست مي دارد و به شما عشق مي ورزد. همانا عشق خدا (محبّ) به شما بزرگترين بشارت است. در اين صورت آنچه خواستيد مي يابيد و اين همان چيزي است كه محب (خدا) در حبّ خود مي جويد (الميزان 3/184.)
اكنون به برخي روايات در اين زمينه اشاره مي شود:
1ـ «جاء أعرابي إلي النّبي(ص) فقال يا رسول الله متي السّاعة؟ فقال: ما أعددتَ لها؟ فقال: ما أعددتُ لها كثيرَ صلاةٍ و صيامٍ إلاّ أنّي أحبّ الله و رسوله. فقال له النبّي(ص): المرء مع من أحبّ. قال أنس: فما رأيتُ المسلمين فرحوا بشيء بعد الإسلام فرحهم بذلك» (محجة البيضاء 8/6؛ بحار 27/85)؛ انس گويد: مردي صحرا نشين از پيامبر اسلام(ص) پرسيد: قيامت كي برپا مي شود و رستاخيز چه روزي است؟ پيامبر(ص) فرمود: براي آن روز چه ذخيره كردەاي؟ گفت: نماز و روزة فراواني ندارم، ولي خدا و پيامبرش را دوست مي دارم. پيامبر(ص) فرمود: انسان با محبوبش محشور مي شود. انس مي گويد: مسلمانان را نديدم پس از رهايي از جاهليّت و نيل به اسلام به چيزي به اين اندازه خرسند شده باشند؛ زيرا لقاي الهي مهمّ ترين آرمان و بهترين آرزوست. اگر با محبت خدا بتوان به حضور وي بار يافت چنين مطلبي كاملاً مسرّت بخش خواهد بود.
2ـ پيامبر اكرم(ص) مي فرمايد: «أحبّوا الله لما يغذوكم به مِن نعمه و أحبّوني لحبّ الله عزّوجلّ و أحبّوا أهل بيتي لحُبّي» (بحار 27/76)؛ [خدا را دوست بداريد؛ زيرا غذاي جسم و جان و نيز حيات شما را تأمين مي كند، و براي رضاي خدا به من علاقمند، باشيد؛ زيرا من مجراي فيض او هستم و به اهل بيت من به سبب دوستي من علاقمند باشيد؛ زيرا رابط ميان من و شما هستند.
3ـ امير المؤمنين (ع) مي فرمايد: مردي از انصار به حضورپيامبر شرفياب شد و گفت: «ما أستطيع فراقك يا رسول الله و إنّي لأدخل منزلي فأذكرك فأترك ضيعتي و أقبل حتّي أنظر إليك حبّاً لك، فذكرتُ إذا كان يومَ القيامة فأدخلتَ الجنّة فرفعتَ في أعلي عليّين، فكيف لي بك يا نبي الله؟ فنزل: «ومن يُطع الله والرّسول فأُولئك مع الّذين أنعم الله عليهم من النّبيّين و الصّديقين و الشُّهداء و الصّالحين و حَسُن أُولئك رَفيقاً» نساء/69 (درّ المنثور 2/588؛ الميزان 4/413.)» ؛ [من طاقت هجران شما را ندارم. چون وارد منزل مي شوم به ياد شما مي افتم و دست از كار مي كشم و به شما رو مي آورم تا به زيارت شما نايل آيم. اين بر اثر آن است كه شما را دوست دارم. اكنون به اين فكر افتادم كه روز قيامت كه شما وارد بهشت شده و به اعلي عليّين عروج كرديد من چه كنم؟ آنگاه اين آيه نازل شد: آنان كه خدا و رسول را پيروي كنند البته با كساني خواهند بود كه خداوند دربارة آنان لطف و عنايت كامل كرده، يعني با پيامبران، صديقان، شهيدان و نيكوكاران محشور خواهند شد و اينان در بهشت چه نيكو رفيقاني هستند.]
4ـ رسول خدا(ص) فرمود: «من رزقه الله حبّ الأئمة من أهل بيتي فقد أصاب خير الدّنيا و الآخرة. فلا يشكّنّ أحدٌ أنّه في الجنّة فإنّ في حبّ أهل بيتي عشرين خصلة: عشر منها في الدّنيا و عشر في الآخرة.
أمّا في الدّنيا: فالزّهد، والحرص علي العمل، والورع في الدّين، والرّغبة في العبادة، والتّوبة قبل الموت، والنّشاط في قيام اللّيل، واليأس ممّا في أيدي النّاس، و الحفظ لأمر الله و نهيه عزّوجلّ، والتّاسعة بغض الدّنيا والعاشرة السخاء.
و أمّا في الآخرة: فلا ينشر له ديوان، و لا ينصب له ميزان، و يعطي كتابه بيمينه، و يكتب له برائة من النّار، و يبيض وجهه، و يكسي من حلل الجنّة، و يشفع في مأة من أهل بيته و ينظر الله إليه عزّوجلّ بالرّحمة، يتوّج من تيجان الجنّة، و العاشرة يدخل الجنّة بغير حساب، فطوبي لمحبّي أهل بيتي» (بحار 27/78)؛ [كسي كه خداوند متعال دوستي پيشوايان از اهل بيت مرا نصيب او گرداند، همانا به خير دنيا و آخرت نايل آمده است. كسي شكّ نداشته باشد كه چنين شخصي در بهشت است. همانا در دوستي اهل بيت من بيست ويژگي است كه ده تاي آن در دنيا و ده تاي آن در آخرت است مي باشد.
اما در دنيا: زهد، حرص بر كردار شايسته، پارسايي در دين، شوق و رغبت در عبادت، توبه پيش از مرگ، شور و نشاط در پرداختن به نماز شب، آيس و نا اميد بودن از مالي كه در دست مردم است، پاسداري از امر و نهي خداي عزّوجلّ، بغض دنيا و سخاوت است.
اما آنچه در آخرت است: نامة اعمال او را براي قرائت نمي گشايند، ميزاني براي كردار او بر پا نمي گردانند، نامه اعمال او به دست راست وي داده مي شود، براي او برائت از آتش جهنّم نوشته مي شود، چهرەاش نوراني است، از پوشاك بهشتي به او مي پوشانند، در خاندان خود شفيع صد نفر مي گردد، خداي عزّوجلّ نگاه رحمت و لطف به او مي افكند، تاجي از تاجهاي بهشتي بر سرش نهاده مي شود، و بدون حساب وارد بهشت مي گردد. خوشا به حال دوست داران اهل بيت من.]
سرّ تأثير چنين دوستي اين است كه اين محبّت صبغة الهي دارد اوّلاً و هر چه از وجه اللهي برخوردار بود سهمي از بقا دارد: «ما عندكم ينفد وما عند الله باق» نحل/96. و اگر محبّتي داراي اين ويژەگي الهي نبود نمي ماند.
بنابراين، دوستان دنيوي چه بسا در آخرت دشمن يكديگر گردند: «الأخلاّءُ يومئذٍ بعضهم لبعض عدوّ إلاّ المتّقين» زخرف/67؛ [در آن روز دوستان كنوني همه با هم دشمنند به جز پارسايان. قيامت روز ظهور دوستيها و دشمنيهاي راستين است.]
: آية الله جوادي آملي
تفسير موضوعي قرآن ج 4 (معاد در قرآن)
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.